فردی جکسون تازه از زندان آزاد شده است. او دوران محکومیتش را گذرانده، ارتباطهای درست را برقرار کرده و حالا آماده است تا از آنها استفاده کند. جکی , همسرش، در رویای بازگشت مردش به خانه است، اما فراموش کرده که دعواها و زنهایی که فردی نمیتواند از آنها دل بکند، همچنان پابرجاست. پسرعموی جوانترش، جیمی، چشم به راه ساختن اسم و رسمی برای خودش، به پشتوانهی اعتبار فردی است. در ابتدا، فردی به تمام خواستههایش میرسد و جیمی هم همراهش بالا میرود: امپراتوری جنایی رو به رشدی که برای هر دو احترام و پول فراوان به ارمغان میآورد. اما پشت تمام این ماجرا، آزی پدرخوانده افسانهای و مجرم کهنهکار — از سلول زندان رشتههای سرنوشت فردی و جیمی را در دست گرفته و بیصدا همهچیز را هدایت میکند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.